03 آذر 1397 - 11:57
سردرگمی ایالات متحده آمریکا در مقابل اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی ایران

صدای شکستن استخوان‌های ترامپ!

امریکا در هجدهم اردیبهشت سال جاری به دستور ترامپ از برجام خارج شد. اتفاقی که اگر دموکرات‌ها بر سر کار بودند، شاید زیرکانه‌تر و در زمانی مناسب‌تر اتفاق می‌افتاد. قرار شد ایران در دو مرحله تحریم شود.
نویسنده :
دانیال داودی
کد خبر : 1799
 

امریکا در هجدهم اردیبهشت سال جاری به دستور ترامپ از برجام خارج شد. اتفاقی که اگر دموکرات‌ها بر سر کار بودند، شاید زیرکانه‌تر و در زمانی مناسب‌تر اتفاق می‌افتاد. قرار شد ایران در دو مرحله تحریم شود. مرحله‌ی نخست از همان روز‌ها آغاز شد و مرحله‌ی دوم قرار شد نیمه‌ی آبان‌ماه باشد. گفته می‌شد مرحله‌ی دوم بسیار سنگین‌تر از مرحله‌ی نخست است. نگارنده همان روز‌ها در قالب مطلبی اشاره نمودم که این فرصتِ ۶ ماهه، در واقع بخشی از جنگ روانی امریکاست که به تحریم‌ها ضمیمه شده؛ چه بسا موتور محرک این تحریم‌ها نیز همین جنگ روانی باشد.
 
جنگ روانی از این‌رو برای امریکا مهم بود که انتظارات در اقتصاد بسیار مهم هستند و می‌توانند با سامان دادن رفتار‌های پرخطر از جانب مردم (مانند هجوم به بازار ارز، احتکار یا حمله به فروشگاه‌های مواد غذایی برای تامین بیش از نیاز خود و ...)، اقتصاد را از درون متلاشی کنند. چندر وز قبل از اجرایی شدن مرحله‌ی نخست تحریم‌ها اقتصاد متلاطم شد، نرخ ارز با شیب تند افزایش یافت و به تَبَع آن تورم نیز بالا رفت و کالا‌ها روزبه‌روز گران‌تر به دست مردم رسیدند. علت روشن بود؛ دولت در اعمال یک سیاست ارزی مناسب شکست خورد و با توجه به این‌که در چهار سال قبل، نرخ ارز را ثابت نگه‌داشته‌بود چاره‌ای جز افزایش نرخ ارز ندید؛ منتهی در بدترین زمان ممکن، به بدترین نحو ممکن، با رانت و بدون تدوین یک بسته‌ی حمایتی مناسب برای اقشار مستضعف!

از فرصت استفاده نکردیم

مجموعه‌ی عوامل ذکر شده در کنار این انگاره که بخشی از بدنه‌ی دولت میل به مدیریت فضا نداشت، چون انتظار داشت در شرایط بحرانی ایجاد شده نظام اجازه‌ی مذاکره‌ی مستقیم با امریکا را صادر کند و از طریق مذاکره همه‌ی مشکلات حل‌و‌فصل شود، می‌توان دریافت که چرا خودِ ترامپ هم از تلاطم اقتصادی ایجاد شده در اثر مرحله‌ی نخست تحریم‌ها تعجب کرد! این در حالی بود که تقریباً میان اقتصاددانان اجماع وجود داشت که امکان ندارد همه‌ی این نوسانات اقتصادی ناشی از تحریم‌های امریکایی باشد. در میان عموم مردم، اما داستان متفاوت بود و همه نگران تحریم‌های آبان‌ماه بودند. از جمع دوستان و آشنایان گرفته تا گفت‌و‌گو‌های در تاکسی همه –برخلاف محافل علمی- دو چیز را تایید می‌کردند: یکی این‌که نابسامانی فعلی اقتصادی ناشی از قدرت امریکاست و دوم این‌که تحریم آبان‌ماه وضع را به مراتب بدتر خواهد کرد!

تهدیدات و تحریم‌های پوشالی

اکنون، اما با گذشت بیش از دو هفته از اعمال تحریم‌های ثانوی امریکا، خبری از آن نگرانی‌ها نیست. بیزینس اینسایدر در گزارش خود با تاکید بر ناکارآمدی تحریم‌های دولت ترامپ علیه ایران نوشت: «تاکنون تاثیرات این تحریم‌های ثانویه آنگونه که برآورد می‌شد و برای اعمال یک کمپین فشار حداکثری نیاز است کارآمد نبوده است. اکنون ارزش دلار در ایران نسبت به چهار نوامبر و در آستانه آغاز تحریم‌ها ۷ درصد کاهش داشته است. همچنین بازار بورس تهران نیز به‌تازگی علائمی از حیات را نشان داده است.» حال سوال اینجاست که «پارادوکس اثر تحریم‌ها» در اقتصاد ایران ناشی از چیست؟! از یک سو وقتی تحریم‌های ملایم‌تر و مقدماتی وضع می‌شود، هنوز اجرایش آغاز نشده، تلاطم شدید در اقتصاد ایران رخ می‌دهد و از سوی دیگر وقتی تحریم‌های تکمیلی و سنگین‌تر وضع می‌شود، نه تنها اثر منفی ندارد که حتی هم‌زمان ثبات به اقتصاد ایران بازگشته و نرخ ارز حتی کاهش می‌یابد. چرا؟!

پاسخ را باید در سه عامل جست‌و‌جو کرد:

۱- پیش‌خور شدن اثرات تحریم‌های ثانوی: انتظارات منفی و عدم مدیریت صحیح فضا توسط دولت در دور اول اعمال تحریم‌ها باعث شد اقتصاد ایران نه تنها اثرات منفی تحریم‌های ثانوی امریکایی را در همان دور نخست جذب کند، بلکه مقداری بیش از آن نیز حباب بپذیرد. در چنین شرایطی روشن است که اگر در زمان تحریم‌های ثانوی، بار روانی کنترل شود تا حباب مضاعف نگردد، نوسانات کاهش خواهند یافت؛ اتفاقی که اکنون رخ داده است.

۲- خنثی شدن اثرات بار روانی تحریم‌ها: می‌دانیم که تغییرات نرخ ارز در اختیار بانک مرکزی است و با توجه به اینکه صندوق ذخیره‌ی ارزی فعلاً پر است، بانک مرکزی با اتخاذ یک سیاست علمی و غیر رانتی می‌تواند نرخ ارز را کنترل کند. با برکناری و دستگیر شدن معاون ارزی بانک مرکزی و حذف رانت‌ها و تصمیمات نادرست، پیش از آغاز دور دوم تحریم‌ها بانک مرکزی توانست نرخ ارز را کنترل کرده و کاهش دهد. این موضوع اثرات روانی تحریم‌های ثانوی را خنثی کرد؛ اثراتی که ترامپ روی آن‌ها حساب باز کرده بود.

۳- ضعف ذاتی تحریم‌های ثانوی: امریکا نتوانست تحریم‌های ثانوی را با آن شدتی که مایل بود اعمال کند. این تحریم‌ها بسیار ضعیف به کارزار جنگ اقتصادی آمدند. ایران توانست فروش نفت را تا حد قابل قبولی حفظ کند. امکان افزایش شدید قیمت نفت، در صورت به صفر رسیدن صادرات نفت ایران نیز امریکا را وادار کرد به برخی از کشور‌ها معافیت خرید نفت از ایران را بدهد. عربستان نیز این روز‌ها تصمیم گرفته با کاهش عرضه، قیمت بالای نفت را حفظ کند. همچنین امریکا نیز لااقل به لحاظ سیاسی، نتوانست اجماع قابل قبولی علیه ایران ایجاد کند.

دلایلی که اثبات می‌کند طرح‌های ضدایرانی ترامپ شکست خورده است

مجموعه‌ی این عوامل باعث شدند که تحریم‌های ثانوی امریکا تاکنون شکست بخورند. البته ایران مسیر دشواری را در پیش دارد. امریکایی‌ها هر روز سعی می‌کنند تحریم‌ها را هوشمندتر کنند. وضعیت فعلی نیز باعث شده هم فروش نفت ایران کاهش یابد و هم استفاده از ارز حاصل از این تجارت به راحتی میسر نیست. در چنین شرایطی آزمون‌و‌خطا و اعمال سیاست‌های غیرعلمی به هیچ وجه پذیرفته نیست. اگر ایران بتواند تا انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ ثبات اقتصادی خود را حفظ کرده و اثرات تحریم‌ها را خنثی کند، می‌توان از هم‌اکنون صدای شکستن استخوان‌های ترامپ را شنید!

ارسال نظرات